چرا خداوند دست به آفرینش زده و این همه موجود و از جمله انسان را آفریده است؟
خداوندِ قادر حكیم مهربان كه مىتواند از خاك، گندم و از گندم، نطفه و از نطفه انسانِ كاملى را بیافریند، اگر نمىآفرید جاى سؤال بود كه چرا قدرت خود را به كار نگرفتى و چیزى نیافریدى؟
نقش ایمان به خدا در زندگى انسان چیست؟
آیا خدا به عبادات ما نیاز دارد كه فرمان داده نماز بخوانیم و رو به كعبه بایستیم؟
خداوند به عباداتِ مردم نیازى ندارد كه فرمان داده نماز بخوانند. این مردم هستند كه با رو كردن به او از الطاف خاص الهى برخوردار مىشوند و رشد مىكنند.
قرآن مىفرماید: اگر همه مردم كافر شوند، ذرّهاى در خداوند اثر ندارد، زیرا او از همه انسانها بىنیاز است. «اِن تكفروا انتم و مَن فى الارض جیمعاً فانّ اللّه لغنىٌّ حمید»(سوره ابراهیم، آیه 8 .)
چرا صالحان، گرفتار مشكلات هستند و مجرمان و گنهكاران، در رفاه به سر مىبرند؟
امّا اگر نااهلان خلاف كنند، خداوند به آنان مهلت مىدهد و هرگاه مهلت سرآمد، آنان را هلاك مىكند: «و جعلنا لمهلكهم مَوعداً»( سوره كهف، آیه 59) و اگر امیدى به اصلاحشان نباشد، خداوند حسابشان را تا قیامت به تأخیر مىاندازد و به آنان مهلت مىدهد تا پیمانه شان پر شود. «انّما نُملى لهم لیزدادوا اثماً»( سوره آل عمران، آیه 178)
به یك مثال توجه كنید:
اگر قطرهاى چاى روى شیشه عینك شما بریزد، فوراً آن را پاك مىكنید.
امّا اگر قطرهاى چاى روى لباس سفید شما بچكد، صبر مىكنید تا به منزل بروید و لباس خود را عوض كنید.
و اگر قطرهاى روى قالى زیر پاى شما بچكد، آن را رها مىكنید تا مثلاً شب عید به قالى شویى ببرید.
خداوند نیز با هركس به گونهاى رفتار مىنماید و بر اساس شفّافیّت یا تیرگى روحش، كیفر او را به تاخیر مىاندازد.
چگونه قبولى تمام كارها، مشروط به قبولى یك عمل همچون نماز مىشود؟
آیا تشبیه بعضى انسانها به حیوان در قرآن، جسارت و ناسزاگویى نیست؟
گرانترین لباس انسان، ابریشم، از حیوانات است.
مهمترین غذاى انسان، شیر و عسل و گوشت و ماست، از حیوانات است.
حیوانات وسیله باركشى و شخم زدن و منبع درآمد و اشتغال هستند.
تمام كارخانههاى پشم ریسى، چرم سازى، لبنیاتى و مرغدارى ودامدارىها كارشان به حیوانات وابسته است.
حیوانات بعضى معلّم بشرند. كلاغ، دفن مرده را به فرزند آدم و نسل او آموخت.
بعضى گزارشگر انبیا مىشوند؛ هدهد گزارش انحراف مردم سبأ را نزد حضرت سلیمان آورد.
بعضى محافظ انبیا مىشوند؛ تار عنكبوت پیامبر اسلام را در غار حفظ كرد.
حیوانات قابل تربیت و آموزش هستند و لذا شكار سگى كه آموزش دیده حلال است.
حتى حیوانات آزار دهنده مثل مار، تنها كسانى را مىگزند كه به آنها نزدیك شده باشند.
با توجّه به مطالب فوق، آیا انسانهایى كه از دور مردم آزارى مىكنند و مناطق دور دست را بمباران و موشكباران مىكنند، از مار بدتر نیستند؟
افرادى كه شبانه روز براى مردم حیله و خدعه مىكنند و به خاطر رسیدن به هوسهاى بى انتهاى خود نسل انسان را به تباهى مىكشند، از حیوانات بدتر نیستند؟
آدمهایى كه یك تنه صدها پرونده جرم و جنایت دارند، از درّندهترین حیوانات پستتر نیستند؟
امر به معروف و نهى از منكر، وظیفه همه مسلمانان است یا گروهى خاص؟
قرآن نیز هم تمام مسلمانان را به امر به معروف و نهى از منكر سفارش كرده و فرموده است: «كُنتم خَیرَ اُمّة اُخرِجَت للنّاس تَأمرون بِالمَعروف و تَنهَون عن المنكر»(سوره آلعمران، آیه 110) شما بهترین امّتى هستید كه جلوه كردهاید به شرط آنكه امر به معروف و نهى از منكر كنید.
و در جاى دیگر مىفرماید: از میان شما مسلمین گروهى ویژه باید مسئول امر به معروف و نهى از منكر شوند. «ولتكن منكم اُمّة یَدعون الى الخیر و یأمرون بالمعروف و یَنهون عن المنكر»(سوره آلعمران، آیه 104.)
اینكه خداوند فقط كار افراد با تقوى را مىپذیرد، سبب دل سردى و یأس افراد عادّى یا گناهكار نمىشود؟
ثانیاً اگر گفتند دولت فقط فارغ التحصیلان دانشگاه را مىپذیرد، مراد آن است كه شرط استخدام رسمى، فارغ التحصیل دانشگاه بودن است، نه اینكه دیگران حقّ هیچ گونه كارى ندارند و یا اگر كارى انجام دهند، پاداششان ضایع مىشود.
ثالثاً پذیرش عمل نیز درجاتى دارد: قبول عادّى، قبول شایسته، «بقبول حسن»( سوره آلعمران، آیه 37) و قبول برتر كه در دعا مىخوانیم: «و تقبّل باحسن قبولك»(دعاى وداع ماه رمضان.) بنابراین، هركس به مقدار تقوایى كه دارد كارش قبول مىشود.
به همین دلیل پاداشهاى قرآن نسبت به افراد و كارها و شرایط، متفاوت است؛
بعضى كارها پاداش دو برابر دارد: «ضِعفَین»(سوره بقره، آیه 265)
بعضى كارها پاداش چند برابر دارد: «أضعافاً»(سوره بقره، آیه 245)
بعضى كارها پاداش ده برابر دارد: «فله عَشرُ أمثالها»(سوره انعام، آیه 160)
بعضى كارها پاداش هفتصد برابر دارد: «كمَثل حبَّة أنبَتَت سَبع سَنابِل فى كلّ سُنبلَةٍ مِأةُ حَبّة»(سوره بقره، آیه 261)
بعضى كارها پاداشى دارد كه هیچ كس، جز خدا آن را نمىداند: «فلا تعلم نفس ما اخفى لهم»(سوره سجده، آیه 17)
و این تفاوتها بر اساس تفاوت نیّت و نوع كار است.
آیا اسلام مىخواهد در تمام ساعات مشغول دعا باشیم كه این همه دعا وارد شده است؟
پاسخ : گرچه در كتابهاى دعا، همچون مفاتیح الجنان، براى تمام ساعات روز و تمام روزهاى سال دعا نقل شده است، امّا این مثل آن است كه وقتى شما به ترمینال اتوبوس یا فرودگاه یا ایستگاه قطار مراجعه مىكنید، مىبینید كه در تابلو نوشته شده است: براى تمام ساعات شبانه روز، وسیله آماده سفر دارند، ساعت 8 صبح، 9 صبح، 10 صبح تا آخر شب. معناى این تابلو این نیست كه همه مردم در همه ساعات مسافرت كنند، بلكه به معناى آن است كه هر مسافرى در هر ساعتى تصمیم سفر گرفت وسیله هست. در دعا هم شاید منظور این باشد كه هركس در هر ساعت، قصد خواندن دعایى داشت، دعاى مخصوص آن ساعت هست.
به علاوه، دعاهاى كوچك، به خصوص اگر انسان آنها را حفظ كند لطمهاى به كار نمىزند و مىتواند در ضمن كار به دعا هم مشغول باشد.
اگر نماز، انسان را از فحشا و منكر باز مىدارد، چرا بعضى نمازگزاران مرتكب خلاف مىشوند؟
اگر مدرسه و دانشگاه به انسان رشد علمى مىدهد به این معنا نیست كه هركس به مدرسه و دانشگاه رفت به آن رشد مىرسد، بلكه به این معناست كه مدرسه و دانشگاه بستر رشد است به شرط آنكه با جدّیّت درس بخوانید و آنچه را مىخوانید بفهمید. نماز نیز اگر با اصول و شرایطى كه دارد اقامه گردد، مانع فحشا و منكر مىشود. «اِنّ الصّلوةَ تَنهى عن الفحشاءِ و المُنكر»( سوره عنكبوت، آیه 45)
ثانیاً نمازگزارى كه گاهى خلاف مىكند، اگر اهل نماز نبود خلافش بیشتر بود، زیرا همین نمازگزار براى صحیح بودن نمازش مجبور است بدن و لباسش پاك باشد، لباس و مكانش از مال مردم نباشد و همین مقدار مراعات احكام و مسائل، سبب دور شدن او از برخى گناهان و منكرات مىشود، همان گونه كه پوشیدن لباس سفید، انسان را از نشستن روى زمین آلوده باز مىدارد.
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.