چندین پرسش و پاسخ(از سایت درس هایی از قرآن)

چرا خداوند دست به آفرینش زده و این همه موجود و از جمله انسان را آفریده است؟

 

 

نقش ایمان به خدا در زندگى انسان چیست؟

شما اگر وارد منزلى شدید كه مى‏دانید این خانه نه صاحبى دارد و نه حسابى، نه دوربینى در كار است و نه كنترلى، هیچ دلیلى براى نظم و دقّت و انضباط در كارهاى شما نیست. در خانه رها، ما هم رها هستیم وهرچه ریخت و پاش نكنیم ونفس خود را كنترل كنیم ضرر كرده‏ایم، ولى اگر بدانیم كه این خانه صاحب و حسابى دارد و تمام رفتار ما زیر نظر اوست، به گونه‏اى دیگر زندگى خواهیم كرد. اگر ایمان بیاوریم كه این هستى، صاحبى دارد به نام خداى حكیم و حسابى در كار است به نام معاد و براى تمام افكار و رفتار و گفتار ما پاداش یا كیفرى هست، ما نیز حساب كار خود را مى‏كنیم و خواسته‏هاى نفس سركش خود را مهار مى‏كنیم. كارهایى را كه صاحب خانه نمى‏پسندد، انجام نمى‏دهیم، زیرا مى‏دانیم به حساب تمام كارهاى خیر یا شرّ ما رسیدگى مى‏شود و خداوند در كمین ماست.

 

 

 

آیا خدا به عبادات ما نیاز دارد كه فرمان داده نماز بخوانیم و رو به كعبه بایستیم؟

اگر همه مردم رو به خورشید خانه بسازند چیزى به خورشید اضافه نمى‏شود و اگر همه مردم پشت به خورشید خانه بسازند، چیزى از خورشید كم نمى‏شود. خورشید نیازى به مردم ندارد كه رو به او كنند، این مردم هستند كه براى دریافت نور و گرما باید خانه‏هاى خود را رو به خورشید بسازند. 
خداوند به عباداتِ مردم نیازى ندارد كه فرمان داده نماز بخوانند. این مردم هستند كه با رو كردن به او از الطاف خاص الهى برخوردار مى‏شوند و رشد مى‏كنند. 
قرآن مى‏فرماید: اگر همه مردم كافر شوند، ذرّه‏اى در خداوند اثر ندارد، زیرا او از همه انسان‏ها بى‏نیاز است. «اِن تكفروا انتم و مَن فى الارض جیمعاً فانّ اللّه لغنىٌّ حمید»(سوره ابراهیم، آیه 8 .)

 

 

 

چرا صالحان، گرفتار مشكلات هستند و مجرمان و گنهكاران، در رفاه به سر مى‏برند؟

از آنجا كه خداوند اولیاى خود را دوست دارد، لذا اگر خلافى كنند، فوراً آنان را با قهر خود مى‏گیرد تا متذكّر شوند، چنانكه خداوند در قرآن مى‏فرماید: اگر پیامبر سخنى را كه ما نگفته‏ایم به ما نسبت دهد، با قدرت او را به قهر خود مى‏گیریم: «لو تقوَّل علینا بعضَ الاقاویل لأخذنا منه بالیمین»( سوره حاقّه، آیه 44 - 45) و همچنین اگر مؤمنین خلافى كنند، چند روزى نمى‏گذرد مگر آنكه گوشمالى مى‏شوند. 
امّا اگر نااهلان خلاف كنند، خداوند به آنان مهلت مى‏دهد و هرگاه مهلت سرآمد، آنان را هلاك مى‏كند: «و جعلنا لمهلكهم مَوعداً»( سوره كهف، آیه 59) و اگر امیدى به اصلاحشان نباشد، خداوند حسابشان را تا قیامت به تأخیر مى‏اندازد و به آنان مهلت مى‏دهد تا پیمانه شان پر شود. «انّما نُملى لهم لیزدادوا اثماً»( سوره آل عمران، آیه 178) 
به یك مثال توجه كنید: 
اگر قطره‏اى چاى روى شیشه عینك شما بریزد، فوراً آن را پاك مى‏كنید. 
امّا اگر قطره‏اى چاى روى لباس سفید شما بچكد، صبر مى‏كنید تا به منزل بروید و لباس خود را عوض كنید. 
و اگر قطره‏اى روى قالى زیر پاى شما بچكد، آن را رها مى‏كنید تا مثلاً شب عید به قالى شویى ببرید. 
خداوند نیز با هركس به گونه‏اى رفتار مى‏نماید و بر اساس شفّافیّت یا تیرگى روحش، كیفر او را به تاخیر مى‏اندازد.

 

 

 

چگونه قبولى تمام كارها، مشروط به قبولى یك عمل همچون نماز مى‏شود؟

پلیس راهى را در نظر بگیرید كه از راننده‏اى گواهینامه رانندگى مطالبه مى‏كند. اگر راننده، گواهینامه پزشكى، گذرنامه سیاسى، پروانه ساختمان، كارت بازرگانى و اجازه اجتهاد و یا هر مدرك دیگرى به او نشان دهد، پلیس از او نمى‏پذیرد و تنها اگر گواهینامه رانندگى داشت اجازه عبور مى‏دهد و گرنه مانع او مى‏شود. در قیامت نیز شرط رسیدن به مقصد، گواهینامه نماز است كه اگر نباشد، هیچ عملى مورد قبول و نجات‏بخش نیست.

 

 

آیا تشبیه بعضى انسان‏ها به حیوان در قرآن، جسارت و ناسزاگویى نیست؟

با نگاهى به منافع حیوانات و عملكرد بعضى انسان‏ها، تشبیه «اولئك كالانعام بل هم اضلّ»( سوره اعراف، آیه 179) را حقّ و منطقى مى‏یابیم؛ 
گران‏ترین لباس انسان، ابریشم، از حیوانات است. 
مهم‏ترین غذاى انسان، شیر و عسل و گوشت و ماست، از حیوانات است. 
حیوانات وسیله باركشى و شخم زدن و منبع درآمد و اشتغال هستند. 
تمام كارخانه‏هاى پشم ریسى، چرم سازى، لبنیاتى و مرغدارى ودامدارى‏ها كارشان به حیوانات وابسته است. 
حیوانات بعضى معلّم بشرند. كلاغ، دفن مرده را به فرزند آدم و نسل او آموخت. 
بعضى گزارشگر انبیا مى‏شوند؛ هدهد گزارش انحراف مردم سبأ را نزد حضرت سلیمان آورد. 
بعضى محافظ انبیا مى‏شوند؛ تار عنكبوت پیامبر اسلام را در غار حفظ كرد. 
حیوانات قابل تربیت و آموزش هستند و لذا شكار سگى كه آموزش دیده حلال است. 
حتى حیوانات آزار دهنده مثل مار، تنها كسانى را مى‏گزند كه به آنها نزدیك شده باشند. 
با توجّه به مطالب فوق، آیا انسان‏هایى كه از دور مردم آزارى مى‏كنند و مناطق دور دست را بمباران و موشك‏باران مى‏كنند، از مار بدتر نیستند؟ 
افرادى كه شبانه روز براى مردم حیله و خدعه مى‏كنند و به خاطر رسیدن به هوسهاى بى انتهاى خود نسل انسان را به تباهى مى‏كشند، از حیوانات بدتر نیستند؟ 
آدم‏هایى كه یك تنه صدها پرونده جرم و جنایت دارند، از درّنده‏ترین حیوانات پست‏تر نیستند؟

 

 

 

 

 

 

امر به معروف و نهى از منكر، وظیفه همه مسلمانان است یا گروهى خاص؟

براى ماشینى كه در مسیر یك طرفه بر خلاف همه رانندگى مى‏كند، دو نوع برخورد لازم است: یكى آنكه تمام رانندگان با بوق و چراغ مخالفت خود را با كار او اعلام كنند، دوم آنكه پلیس، راننده را جریمه كند. 
قرآن نیز هم تمام مسلمانان را به امر به معروف و نهى از منكر سفارش كرده و فرموده است: «كُنتم خَیرَ اُمّة اُخرِجَت للنّاس تَأمرون بِالمَعروف و تَنهَون عن المنكر»(سوره آل‏عمران، آیه 110) شما بهترین امّتى هستید كه جلوه كرده‏اید به شرط آنكه امر به معروف و نهى از منكر كنید. 
و در جاى دیگر مى‏فرماید: از میان شما مسلمین گروهى ویژه باید مسئول امر به معروف و نهى از منكر شوند. «ولتكن منكم اُمّة یَدعون الى الخیر و یأمرون بالمعروف و یَنهون عن المنكر»(سوره آل‏عمران، آیه 104.)

 

 

اینكه خداوند فقط كار افراد با تقوى را مى‏پذیرد، سبب دل سردى و یأس افراد عادّى یا گناهكار نمى‏شود؟

اولاً اینكه قرآن مى‏فرماید: «إنّما یَتقبّل اللّه من المتّقین»(سوره مائده، آیه 27)، تقوا درجاتى دارد. به همین دلیل، كلمه (أتقى‏) یعنى با تقواتر، در قرآن آمده است: «انّ أكرمكم عند اللّه أتقاكم»( سوره حجرات، آیه 13.) و اكثر افراد عادّى و خلافكار هم مرحله‏اى از تقوى را دارا مى‏باشند و گرنه هیچ كار خیرى انجام نمى‏دادند و از هیچ گناهى دست برنمى‏داشتند. 
ثانیاً اگر گفتند دولت فقط فارغ التحصیلان دانشگاه را مى‏پذیرد، مراد آن است كه شرط استخدام رسمى، فارغ التحصیل دانشگاه بودن است، نه اینكه دیگران حقّ هیچ گونه كارى ندارند و یا اگر كارى انجام دهند، پاداششان ضایع مى‏شود. 
ثالثاً پذیرش عمل نیز درجاتى دارد: قبول عادّى، قبول شایسته، «بقبول حسن»( سوره آل‏عمران، آیه 37) و قبول برتر كه در دعا مى‏خوانیم: «و تقبّل باحسن قبولك»(دعاى وداع ماه رمضان.) بنابراین، هركس به مقدار تقوایى كه دارد كارش قبول مى‏شود. 
به همین دلیل پاداش‏هاى قرآن نسبت به افراد و كارها و شرایط، متفاوت است؛ 
بعضى كارها پاداش دو برابر دارد: «ضِعفَین»(سوره بقره، آیه 265) 
بعضى كارها پاداش چند برابر دارد: «أضعافاً»(سوره بقره، آیه 245) 
بعضى كارها پاداش ده برابر دارد: «فله عَشرُ أمثالها»(سوره انعام، آیه 160) 
بعضى كارها پاداش هفتصد برابر دارد: «كمَثل حبَّة أنبَتَت سَبع سَنابِل فى كلّ سُنبلَةٍ مِأةُ حَبّة»(سوره بقره، آیه 261) 
بعضى كارها پاداشى دارد كه هیچ كس، جز خدا آن را نمى‏داند: «فلا تعلم نفس ما اخفى لهم»(سوره سجده، آیه 17) 
و این تفاوت‏ها بر اساس تفاوت نیّت و نوع كار است.

 

 

 

 

 

 

آیا اسلام مى‏خواهد در تمام ساعات مشغول دعا باشیم كه این همه دعا وارد شده است؟

آیا اسلام مى‏خواهد در تمام ساعات مشغول دعا باشیم كه این همه دعا وارد شده است؟ 
پاسخ : گرچه در كتاب‏هاى دعا، همچون مفاتیح الجنان، براى تمام ساعات روز و تمام روزهاى سال دعا نقل شده است، امّا این مثل آن است كه وقتى شما به ترمینال اتوبوس یا فرودگاه یا ایستگاه قطار مراجعه مى‏كنید، مى‏بینید كه در تابلو نوشته شده است: براى تمام ساعات شبانه روز، وسیله آماده سفر دارند، ساعت 8 صبح، 9 صبح، 10 صبح تا آخر شب. معناى این تابلو این نیست كه همه مردم در همه ساعات مسافرت كنند، بلكه به معناى آن است كه هر مسافرى در هر ساعتى تصمیم سفر گرفت وسیله هست. در دعا هم شاید منظور این باشد كه هركس در هر ساعت، قصد خواندن دعایى داشت، دعاى مخصوص آن ساعت هست. 
به علاوه، دعاهاى كوچك، به خصوص اگر انسان آنها را حفظ كند لطمه‏اى به كار نمى‏زند و مى‏تواند در ضمن كار به دعا هم مشغول باشد.

 

 

اگر نماز، انسان را از فحشا و منكر باز مى‏دارد، چرا بعضى نمازگزاران مرتكب خلاف مى‏شوند؟

اولاً تخمه پوك، هیچ گاه سبز نمى‏شود و نماز بدون حضور قلب، تخمه پوك است. نمازى سبب دورى انسان از مفاسد مى‏شود كه با حضور قلب باشد وگرنه حركت لب و كمر چنین خاصیّتى را ندارد. 
اگر مدرسه و دانشگاه به انسان رشد علمى مى‏دهد به این معنا نیست كه هركس به مدرسه و دانشگاه رفت به آن رشد مى‏رسد، بلكه به این معناست كه مدرسه و دانشگاه بستر رشد است به شرط آنكه با جدّیّت درس بخوانید و آنچه را مى‏خوانید بفهمید. نماز نیز اگر با اصول و شرایطى كه دارد اقامه گردد، مانع فحشا و منكر مى‏شود. «اِنّ الصّلوةَ تَنهى‏ عن الفحشاءِ و المُنكر»( سوره عنكبوت، آیه 45) 
ثانیاً نمازگزارى كه گاهى خلاف مى‏كند، اگر اهل نماز نبود خلافش بیشتر بود، زیرا همین نمازگزار براى صحیح بودن نمازش مجبور است بدن و لباسش پاك باشد، لباس و مكانش از مال مردم نباشد و همین مقدار مراعات احكام و مسائل، سبب دور شدن او از برخى گناهان و منكرات مى‏شود، همان گونه كه پوشیدن لباس سفید، انسان را از نشستن روى زمین آلوده باز مى‏دارد.

 

 

 

 

 

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : چهار شنبه 6 اسفند 1393برچسب:, | 19:56 | نویسنده : محمدعارف |